دلــ ــــم گرفته …
قامتم خم شده
دلــ ــــم گرفته …
حس عجیب تنهایی پاهایم را میلرزاند
خودت میدانی …
من به این نبودنت عادت ندارم
قامتم خم شده
دلــ ــــم گرفته …
حس عجیب تنهایی پاهایم را میلرزاند
خودت میدانی …
من به این نبودنت عادت ندارم
این دوست داشتن است
این همان حس قشنگی ست که دلم میخواهد
او درون دل من جای باز کرده است
کودکی بازی گوش
نازنینی با هوش
چشمهای مشکیپوستی مهتابی
گیسوانی چو شب بی مهتاب
که نسیم خوش او دلها برده ز کف
آری آری آری
دوستش میدارم
قهقه های قشنگش که همه مستانه
حاکی از سر درون خوش اوستدوستش میدارم
من که خود میدانم
او یقین سهم من است
از بهشت خاکی
از شما چه پنهون دلم خیلی گرفته...
طاقت این همه دوری و ندارم!
این قلبم دیگه برای خودم نمیزنه...
دیگه اختیارش دست کس دیگه ست..
دلتنگش که میشم بی اختیار اشک میریزم،
نمیدونم..
فکر کنم اختیار چشمانم هم دست اوست...!!!!
بهشت فاصله ی پلک بالا و پایین من است ، وقتی که به
"تو"
نگاه میکنم .
سیگاری ام کرد با رفتنش....!!
...
.....
.......
کسی که به قلیان کشیدنم گیر میداد...!!
دلـــــم گرفتـــــــــــــــه ...
مثـل هـــوای ِ ابــری ِ شهــری خامـــوش
دلــــم تنـگ اسـت ...
مثـل آسمـــــــــــــان ِ بــــــی ستــاره ی ِ شـبیِ زمستــــــانـی
حــال ِ دلـــــــــــم خـــوب نیســت
خدایا
خستــه ام ...خستـــــه ...
به مــن جـــایی بــــــــــــــــــــده آنجـا
حـــــــــوالی ِ ابـــرها
دیـوار به دیــوار ِ کلبـــه ی ِ ستــــاره ها
آنجـا که همـــه جـا نـــــــــــــور است و نگــــار
می خواهـم بخوابـــــم
می خواهـــــــــــــــم در آغــــوش ِ گــــــــرم ات آرام گیــرم
دلــــم گرفتــــه ...
دلـــــم تنگــــــــــــــــــــ اسـت
دلــــم پـــرواز می خواهـد
به سلامتی پسری که گفت!
اگه بمونی میشی مادر دخترم اگه بری میشی
اسم دخترم!
مثــلِ همـیشه
برای تــو می نویسم
تـــــــو
بـه نـیـت هــر کـــــه دوســت داری بخوان . . .
کی این جمله رودرک میکنه؟
سخته وفاداربه دستانی بمانی که
حتی یک بارهم لمسشان نکردی؟
من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم !
از لج تو . . . از لج خودم . . .
که حاضر نبودیم یک بار این ها را واقعی به هم بگوییم!!!
ما بدهکاریم به یکدیگر
و به تمام ” دوستت دارم” های ناگفته ای
که پشت دیوار غرورمان ماند
و آنها را بلعیدیم
تا نشان دهیم که منطقی هستیم
آدم” باش ، “هوا”یم را داشته باش …
مگذار در این “هوا”ی بی کسی “………………………………………. “آدم” دگر شوم
معجزهها با باد رفتهاند …
و چشمانی که چشم مرا گرفت …
همیشه در حاشیهی آینه جا ماند …
و پشت پنجره چقدر نیامد …
آنکه قرار بود …
جغرافیای کوچک من بازوان توست …
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین من….
حکـــــــــــــــــــــایت من…
حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…
دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…
حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…
زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…
گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…
حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…
پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
واژه هـــایم رنـــگ بــاران دارد…
وقتـــی از تـــو مــی نویســم،قلبــــم خیـــس دلتنـــگی اســــت…
وچشمــــانم طـــوفــــانی؛
چـــه زود بــا هــم بــودنمـــان خـــاطــره شد…
وکـــاش خـــاطـــره هــامـــان بــی رنــگ نشــونـــد….
خدایا بر لبم لبخند اگر باشد…
اندرون سینه اندوهی فراوان است..
خوب می دانی، که این لبخندهای تلخ…
به کامم هیچ شیرینی نمی بخشد..
خداوندا تو آگاهی ز پندارم…
خـــدایـا . . . !
گـاهــی تــو را بــزرگــ می بـیـنـم و گاهـی کــوچـکــ ،
ایــن تــو نـیستی کـه بــزرگ می شــوی و کـوچـک . . .
ایــن مـنـم کـه گاهـی نــزدیـکــ مـی شـــوم و گاه دور . . . !!!
سکوت و صبوریم را
به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار !
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید !
گرگ باش!
مغرور!
بر شب پادشاهی کن
میخوای خنجر بزنی از رو به رو بزن
مثل گرگ تعصب داشته باش
مثل گرگ حتی به شیر هم رحم نکن
مثل گرگ رو در رو حق بگیر
به مانند گرگ باش
دوستانت را لیس بزن
دشمنانت را گاز بگیر
گرگ باش دشمنانت را بدر
در برابر سگان ولگرد بی تفاوت باش
آنها با پارس کردن بیهوده زنده اند
گرگ باش!
همیشه با گله اما تنها!
درسته که یه روزی فراموش می کنی
و
یه روز دیگه فراموش می شی
ولی...
اینو بدون
فراموش شدگان هرگز فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند
گاﻫﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﻻﺯﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺒﺮﯾﻢ
ﯾﺎﺩ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎن ﺑﻮﺩﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ
دو نفر را هیچ وقت نمی بخشم !
اونی که پشت سرم حرف زد و اونی که حرفشو باور کرد...!
شاید دیگر از مد افتاده باشد
شاید دیگر اندازه ام نباشد
اما همچنان عطر خاطره میدهد
پیراهنی که تو روی شانه هایش اشک ریخته ای
یه سری دخترا
دوست دارن بلند بخندن واز ته دل بخندن اما واسه دلبری نیست!
یه ذره مغرورن اما نه از یه ذره بیشتر!
سربه زیرن اماسر به هواییشون عمدی نیست!
شیطونن !امابی منظور...اهل ادااصول نیستند امایه وقتایی نازمیکنن نازای دخترونه !!!
حساسن دل نازکن یه وقتایی دلشون میشکنه سعی میکنن خوب باشن لبخندشون رنگ مهربونی داشته باشه
یه سری دختراخاصن
خیلی قشنگه
وقتی میدونی تمام جاهای خالی فقط با اون پر میشه ...
به این میگن وفاداری !!!
بازیه خوبی بود
بس کن دیگر شمشیر هاراکنار بگذاریم خسته شدم
بیابیا دستت را به من بده اما صبر کن!
چرا؟دست تو خونیست!
چراپشت من میسوزد!
عشقم